0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:37 AM

آخر ای بی‌رحم حال ناتوان خود بپرس

حرف محرومان خویش از محرمان خود بپرس

نام دورافتادگان گر رفته از خاطر تو نیز

از فراموشان بی‌نام و نشان خود بپرس

چون طبیب شهر گوید حرف بیماران عشق

گر توان حرفی ز درد ناتوان خود بپرس

من نمی‌گویم بپرس از دیگران احوال من

از دل بی‌اعتقاد بدگمان خود بپرس

شرح آن زاری که من بر آستانت می‌کنم

از کسی دیگر مپرس از پاسبان خود بپرس

یا مپرس احوال من جائیکه باشد مدعی

یا به تغییر زبان از هم زبان خود بپرس

محتشم بر آستانت از سگی خود کم نبود

حالش آخر از سگان آستان خود بپرس

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها