0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:36 AM

زهی ربوده لعل تو صد فسون پرداز

فریب خورده چشمت هزار شعبده باز

رقیب محرم راز تو گشت نزدیک است

که اشگ من به درد صدهزار پردهٔ راز

به صد شعف جهم از جا چو خوانیم سگ خویش

چه جای آن که به سوی خودم کنی آواز

به طول و عرض شبی در وصال می‌خواهم

که بر تو عرض کنم قصه‌های دور و دراز

به نام نامی محمود در قلمرو عشق

زدند سکهٔ شاهی ولی طفیل ایاز

به عهد لیلی و شیرین هزار عاشق بود

شدند زان همه مجنون و کوه کن ممتاز

عجب اگر تو هم از سوز من الم نکشی

که هست آتش پروانه سوز شمع گداز

بپرس از نفست سر آن دهن که جز او

کسی نرفته به راه عدم که آید باز

به غیر دیدنش از طاقتم ازو نگذاشت

که غیرت ار همه کاهیست سست و کوه گداز

چو نیست محتشم آن مه ز مهر دمسازت

به داغ هجر بسوز و بسوز هجر بساز

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها