0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:30 AM

پیشت از سهوی که کردم ای خدیو کامکار

شرمسارم شرمسارم شرمسارم شرمسار

بود خاک غفلتم در دیدهٔ جوهر شناس

کز خزف نشناختم در خاصه در شاهوار

با تو گستاخانه آمد در سخن این بی‌شعور

این چه درکست و شعور استغفرالله زین شعار

گفتمت دستم بگیر و مردم از شرمندگی

گرچه می‌گویند این را بندگان با کردگار

دیده‌ام بر پشت پا شد تا قیامت دوخته

بس که برمن گشت گردون زین ممر خجلت گمار

طرفه‌تر این کان غلط زین بندهٔ گمنام شد

واقع اندر مجلس دستور خورشید اشتهار

پادشاه محتشم مه رایت انجم حشم

کز سپاه فتنه بادا حشمت او در حصار

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها