0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:30 AM

بس که چون باران نیسان ای سحاب خوش مطر

از زبان ما دعا می‌بارد از دست تو زر

شوره‌زار وقت ما و کشتزار عمر تو

تا ابد خواهند بود از باغ جنت تازه تر

کوبیان خسرو و طی لسان و عمر نوح

کاید این الکن زبان از عهدهٔ شکرت بدر

روزگاری بودم از ناقابلان لطف تو

منت ایزد را که زود آن روزگار آمد به سر

شهریارا گر ز دست اقتدارت تا به حشر

بر سرم تیغ و تبر بارد و گر در و گوهر

سر مبادم گر سر موئی ز نفع و ضر آن

در کتاب دعوتم حرفش شود زیر و زبر

تا جهان باشد تو باشی کامکار و کامران

تا فلک گردد تو گردی نامدار و نامور

در پناهت تا قیامت زینت عالم دهند

با علیخان میرزا آن عالم آرای دگر

در ثنایت محتشم توفیق یابد گر بود

یک دو روزی دیگرش باقی ز عمر مختصر

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها