0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  11:58 PM

چو ممکن نیست کانمه پاسبان محفلم سازد

بکوشم تا سگ دنباله گیر محملم سازد

از وی چون پرده افتد برملا از من کند رنجش

که از همراهی خود با رقیبان غافلم سازد

کندبر من بتیغ آن بت گنه ثابت که هر ساعت

ز بیم جان بنا واقع گناهی قایلم سازد

ز دل بس رازهای پرده گر سر بر زند روزی

که دل فرسائی بار جفا نازک دلم سازد

ز فتانی به ایمائی کند واقف رقیبان را

اجازت ده نگاهش چون به ابرو مایلم سازد

ز خارج پیچشی‌ها در دمم باید شدن بیرون

دمی از مصلحت در بزم خود گر داخلم سازد

درونم محتشم زان مست کین خواهد شدن شادان

ولی روزی که دور چرخ ساغر از گلم سازد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها