0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  11:56 PM

فضای کلبهٔ فقر آن قدر صفا دارد

که پادشاه جهان رشگ بر گدا دارد

بخشت زیر سر و خواب امن و کنج حضور

کسی که ساخت سر سروری کجا دارد

دلی که جا به دلی کرد احتیاج کجا

به کاخ دلکش و ایوان دلگشا دارد

ندای ترک تکبر صفیر آن مرغ است

که جا بگوشهٔ ایوان کبریا دارد

وجود ما به امید نوازش تو بس است

که احتیاج به یک ذره کیمیا دارد

شکفته قاصدی از ره رسید ای محرم

برو ببین چه خبر از نگار ما دارد

اگر حبیب توئی مشکلی ندارد عشق

اگر طبیب توئی درد هم دوا دارد

چو کشتیم بدو عالم ز من مجو بحلی

که کشتهٔ تو ازین بیش خون‌بها دارد

بسوز محتشم از آفتاب نقد و بساز

که روز هجر شب وصل در قفا دارد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها