0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  11:47 PM

زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح

دلت مباد به تیر دعای من مجروح

عجب مدان که به تیر دعا شود دل سنگ

ز شست خاطر ناوک گشای من مجروح

شکست شیشهٔ دل در کفش که می‌خواهد

به شیشه ریزه آزار پای من مجروح

ز خاک تربت من گل دمید و هست هنوز

ز خار گلی داغهای من مجروح

جراحت دل ریشم ازین قیاس کنید

که هست صد دل بی‌غم برای من مجروح

دلم ز سوزن الماس درد خون شد و گشت

درون هم از دل الماس سای من مجروح

شد از دم تو مسیحا نفس دل مرده

دواپذیر و دل بی‌دوای من مجروح

خدنگ هجر تو زود از کمان حادثه جست

ز ما سوا نشد و ماسوای من مجروح

نماند محتشم از دوستان دلی که نشد

ز سوز گریه بر های‌های من مجروح

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها