0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  11:47 PM

گلخنیان تو را نیست به بزم احتیاج

کار ندارد به آب مرغ سمندر مزاج

رتبه به اسباب نیست ورنه چو بر آشیان

هد هد نادان نشست صاحب تختست و تاج

از همه ترکان ستاند هندوی چشم تو دل

از همه شاهان گرفت شحنهٔ حسن تو باج

گرچه تو را از ازل حسن خدا داد بود

عشق که بود این که داد حسن تو را این رواج

هر طرف از دلبران ملک ستاننده‌ایست

از طرفی کن خروج از همه بستان خراج

آن چه بر ایوب رفت نیست خوش اما خوشست

مرد که دارد شکیب درد که دارد علاج

خشم و تغافل به دست ورنه ازو محتشم

جور دمادم خوش است نیست به لطف احتیاج

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها