0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  11:46 PM

با بد آموزت مگر قانون الفت ساز نیست

که امشب تیر تغافل در کمان ناز نیست

مرغ دل کامد به سویت چون کنم ضبطش که هیچ

رشته‌ای برپای این گنجشک نوپرواز نیست

ای اجل چندان که خواهی کامرانی کن که هست

دشت پر صید و خطا در شست صیدانداز نیست

کرده از بی‌اختیاریهای مستی امشبم

مخزن رازی که خود هم محرم آن راز نیست

بس که دل گم گشته در نخجیرگاه دلبران

نیست گنجشکی که رد چنگال صد شهباز نیست

عشوه می‌خواهد به آن بزمم کشاند مو کشان

ناز می‌گوید مرو زحمت مکش در باز نیست

محتشم فریاد میکن تا به تن آرد که هست

داد زن چندان که گوش کس برین آواز نیست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها