0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  11:45 PM

بی‌تصرف حسن را در هیچ دل تاثیر نیست

بی‌وقوف کیمیاگر نفع در اکسیر نیست

کلک مانی سحر کرد و بر دلی ننهاد بند

کانچه مقصود دل است از حسن در تصویر نیست

دست عشقت کز تصرفهای کامل کوته است

هست دامن‌گیر من اما گریبان‌گیر نیست

شهر را کردن حصار و بر ظفر دادن قرار

دخل در تسخیر می‌دارد ولی تسخیر نیست

قلعهٔ دل سالم از کوته کمندیهای توست

ورنه در امداد خیل حسن را تقصیر نیست

شاه عشقت با همه کامل عیاریها زده

سکه‌ای در کشور دل کایمن از تغییر نیست

بند نامضبوط و صید بسته قادر بر نجات

صید بند ایمن که پای صید بی‌زنجیر نیست

عشقت از معماری دل دور دارد خویش را

این کهن ویرانه گویا لایق تعمیر نیست

از تو دارد محتشم دیگر شکایتها بلی

جمله را گنجایش اندر حیز تقریر نیست

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها