0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  10:19 PM

مالک المک شوم چون ز جنون هامون را

در روش غاشیه بردوش نهم مجنون را

گر نه آیینهٔ روی تو برابر باشد

آه من تیره کند آینهٔ گردون را

گر تصرف نکند عشوهٔ خوبان در دل

چه اثر عارض گلگون و قد موزون را

محمل لیلی از آن واسطه بستند بلند

که به آن دست تصرف نرسد مجنون را

نیست چون حسن تو بر تختهٔ هستی رقمی

این چه حسن است بنازم قلم بی‌چون را

آن چنان تشنهٔ وصلم که کسی باشد اگر

تشنهٔ آب به یکدم بکشد جیحون را

محتشم پای به سختی مکش از وادی عشق

گل این مرحله گیر آبلهٔ پر خون را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها