0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  10:18 PM

نامسلمان پسری خون دلم خورد چو آب

که به مستی دل مرغان حرم کرده کباب

کار بر مرغ دلم در کف طفلی شده است

آن چنان تنگ که گلشن بودش چنگ عقاب

شاهد عشق حریفیست که گر یابد دست

می‌کند دست به خون ملک‌الموت خضاب

چهرهٔ هجر به خواب آید اگر عاشق را

کشدش خوف به مهد اجل از بستر خواب

لرزه بر دست نسیم افتد اگر برگیرد

به سر انگشت خیال از رخ او طرف نقاب

تو که داری سر شاهنشهی کشور دل

فکر ملک دل ما کن که خرابست خراب

محتشم را دم آبی چو ز تیغت دادی

دم دیگر به چشانش که ثوابست ثواب

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها