0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  10:17 PM

نشانده شام غمت گرد دل سپاهی را

که دست نیست بدان هیچ پادشاهی را

پناه صد دل مجروح گشته کاکل تو

چه پردلی که حمایت کند سپاهی را

جز آن جمال که خال تو نصب کردهٔ اوست

که داد مرتبه خسروی سیاهی را

به نیم جان چه کنم با نگاه دم‌دمش

گه صدهزار شهید است هر نگاهی را

دلی که جان دو عالم به باد دادهٔ اوست

در او اثر چو بود ناله‌ای و آهی را

مر از وصل بس این سروری که همچو هلال

ز دور سجده کنم گوشهٔ کلاهی را

برای مهر و وفا کند کوه‌کن صد کوه

ولی نکند ز دیوار هجر کاهی را

رو ای صبا و به آن سرو پاک‌دامن گو

که از برای تو کشتند بی‌گناهی را

جهان ز فتنهٔ چشمت پرست ز انخم زلف

نما به محتشم ای گل گریز گاهی را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها