0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  10:17 PM

چو بر زندانیان رانی سیاست یاد کن ما را

بگردان گرد سر و ز قید جان آزاد کن ما را

زبان شکوه بگشایم اگر بر خنجر جورت

ملامت از زبان خنجر جلاد کن ما را

اگر بردار بیدادت بر آریم از زبان آهی

به رسوائی برون زین دار بی‌بنیاد کن ما را

نمودی یک وفا دادیم پیشت داد جانبازی

بی او امتحانی نیز در بیداد کن ما را

به سودای دل ناشاد خود در مانده‌ام بی تو

به این نیت که هرگز در نمانی شاد کن ما را

چو روزی می‌نشستم بر سر راهت اگر گاهی

غریبی را ببینی بر سر ره یاد کن ما را

ملولم از خموشی محتشم حرفی بگو از وی

زمانی هم زبان ناله و فریاد کن ما را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها