0

غزلیات محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  10:16 PM

بر رخ پر عرق مکش سنبل نیم تاب را

در ظلمات گم مکن چشمهٔ آفتاب را

گر به حیا مقیدی برقعی از حجاب کن

پردهٔ رخ که پیش او باد برد نقاب را

سوخته فراق را وعدهٔ خام تر مده

رسم کجاست دم به دم آب زدن کباب را

بی تو به حال مر گم و جان به عذاب می‌کنم

بر سرم آی و از سرم باز کن این عذاب را

گشته حجاب عارضت زلف و نسیم بی‌خبر

آه کجاست تا کند بر طرف این حجاب را

تا دهد از تو جراتم رخصت نیم بوسه‌ای

یک نفسک به خواب کن نرگس نیم خواب را

دی به نیاز گفتمت بندهٔ توست محتشم

روی ز بنده تافتی بنده‌ام این عتاب را

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها