0

غزلیات از رسالهٔ جلالیه محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات از رسالهٔ جلالیه محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  9:30 PM

داردم در زیر تیغ امروز جلاد فراق

تا چه آید بر سرم فردا زبیداد فراق

بود بنیاد طلسم جسم من قائم به وصل

ریخت ذرات وجودم را ز هم باد فراق

من که بودم مرغ باغ وصل حالم چون بود

با دل پرآرزو در دام صیاد فراق

وصل خود موکب روان کرد ای رفیقان کو دگر

دادرس شاهی که پیش او برم داد فراق

داشتم در زیر بار عشق کاری ناتمام

چرخ گردون را تمام اما بامداد فراق

خانه تن شد خراب از سستی بنیاد وصل

وای گر جان یابد استحکام بنیاد فراق

محتشم دل بر هلاکت نه که صد ره خوش‌تر است

وحدت آباد فنا از وحشت آباد فراق

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها