0

غزلیات از رسالهٔ جلالیه محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات از رسالهٔ جلالیه محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  9:29 PM

بهر تسخیر دلم پادشهی تازه رسید

فکر خود کن که سپه بر در دروازه رسید

عشق زد بر در دل نوبت سلطان دگر

کوچ کن کوچ که از صد طرف آوازه رسید

شهر دل زود بپرداز که از چار طرف

لشگری تازه برون از حد و اندازه رسید

مژده محمل مه کوکبه‌ای می‌آرند

از درون رخش برون تاز که جمازه رسید

میوهٔ وصل تو آن به که گذارم به رقیب

از ریاض دگرم چون ثمر تازه رسید

ساقیا باده ز خمخانهٔ دیگر برسان

که درین بزم مرا کار به خمیازه رسید

محتشم طرح کتاب دیگر افکند مگر

کار اوراق جلالیه به شیرازه رسید

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها