0

غزلیات از رسالهٔ جلالیه محتشم کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

پاسخ به:غزلیات از رسالهٔ جلالیه محتشم کاشانی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  9:29 PM

بخت چون بر نقد دولت سکهٔ اقبال زد

هم شب شاهی در درویش فرخ فال زد

جسم خاکی شد سپند و بستر آتش آن زمان

کان گران تمکین در این مضطرب احوال زد

طایر گرم آشیان خواب از وحشت پرید

فتنهٔ تیری از کمین بر مرغ فار غبال زد

ساقی دولت به دستم ساغری پر فیض داد

مطرب عشرت به گوشم نغمهٔ پر خال زد

آن که می‌کشتش خمار هجر در کنج ملال

از شراب وصل ساغرهای مالامال زد

پیش از آن کاید به اقبال آن شه اقلیم حسن

جانم از تن خیمه بیرون بهر استقبال زد

محتشم زد بر سپاه غم شبیخون شاه وصل

بر به ملک دل ز عشرت خیمهٔ اجلال زد

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها