0

غزلیات وحشی بافقی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات وحشی بافقی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  10:50 AM

آمد آمد حسن در رخش غرور انگیختن

اینک اینک عشق می‌آید به شور انگیختن

هر کرا کحل محبت چشم جان روشن نساخت

روز حشرش همچنان خواهند کور انگیختن

پا به حرمت نه در این وادی که موسی حد نداشت

گرد نعلین از تجلیگاه طور انگیختن

رسم بزم ماست دود از دل بر آوردن نخست

سوختن چون عود و از مجمر بخور انگیختن

دست کردن در کمر با عشق کاری سهل نیست

فتنه‌ای نتوان ز بهر خود به زور انگیختن

عرصهٔ عشق و حریف ما چنین منصوبه باز

سخت بازی چیست بازیهای دور انگیختن

خیز و دامن برفشان وحشی که کار دهر نیست

جز غبار فتنه و گرد فتور انگیختن

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها