0

غزلیات وحشی بافقی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات وحشی بافقی
پنج شنبه 9 اردیبهشت 1395  12:56 AM

عتاب اگر چه همان در مقام خونریز است

ولیک تیغ تغافل نه آنچنان تیز است

دلیریی که دلم کرد و می‌زند در صلح

به اعتماد نگه‌های رغبت آمیز است

مریض طفل مزاجند عاشقان ورنه

علاج رنج تغافل دو روز پرهیز است

شدیم مات به شطرنج غایبانهٔ تو

به ما بخند که خوش بازیت به انگیز است

کنند سلسله در گردنش به زلف تو حشر

دلم که بستهٔ آن طرهٔ دلاویز است

جگر زد آبله وز دیده می‌چکد نمکاب

که بخت شور به ریش جگر نمکریز است

رقیب عزت خود گو مبر که بردر عشق

حریف کوهکنی نیست آنکه پرویز است

به ذوق جستن فرهاد می‌رود گلگون

تو این مبین که عنان بر عنان شبدیز است

شدست دیدهٔ وحشی شکوفه دار و هنوز

در انتظار ثمر زان نهال نوخیز است

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها