غزل شمارهٔ ۲۲
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395 10:06 PM
مرا شوخیست شیرینلب که رنگ نیشکر دارد
جمال مهر و حس حور و خوبی قمر دارد
مُحلّق مشک تبّت را به برگ یاسمن سازد
معلق ماه نخشب را به سرو کاشمر دارد
به رنگ نیشکر ماند رخش لیکن عجب دارم
که لعل دلفریبش از چه طعم نیشکر دارد
مگمر اکسیر طنازیست حس عالم افمروزش
که از تاثیر آن اکسیر رویش رنگ زر دارد
همیگویند صندل دردسر را می کند زایل
چهشد کان چهرصندل گون مرابا دردسر دارد
نه آخر جوهری گوید که مروارید رخشان را
به زردی چون گراید رنگ قیمت بیشتر دارد
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.