0

غزلیات قاآنی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۷
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  10:03 PM

ز ما صد جان وز آن لب یک عبارت

ز ما صد دل وز آن مه یک اشارت

دلا از چشم خونخوارش‌ حذر کن

که بی‌رحمند ترکان وقت غارت

به خون دل بسازم از غم دوست

‌ناعت کرد باید در تجارت

چو سنگ سختم آتش در درونست

تنم را زان نمی سوزد حرارت

از آن رو بی ‌تو چشمم کس‌ نبیند

که نبود بی‌تو در چشمم بصارت

به شادی بگذرانم بعد از این عمر

که غم جانم نبیند از حقارت

پس از قتل پدر شیرویه دانست

که شیرین دست ندهد بی‌مرارت

اگر از قاب قو سینت بپرسند

بفرما زان دو ابرو یک اشارت

تبه شد حال دل قاآنی از اشک

ز جوش سیل ویران شد عمارت

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها