شمارهٔ ۱۴ - وله ایضاً
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395 9:49 PM
غُرّهٔ شوال شد طرّهٔ دلدار کو
تهنیت عید را ساغر سرشار کو
آن می باقی چه شد آن بت ساقی چه شد
رطل عراقی چه شد خانهٔ خمّار کو
بادهٔ صهبا کجاست سادهٔ زیبا کجاست
آن بط و مینا کجاست آن بت و زنّار کو
معنی طامات چیست زهد و کرامات چیست
این همه اثبات چیست آن همه انکار کو
عهدِ خَلَق شد بعید بهر شگون را بعید
ز آیت بخت سعید مدح جهاندار کو
ماه منوچهر چهر شاه فریدون نژاد
خسرو پاکیزه مهرداور با عدل و داد
ساقیکا می بیار مطربکا نی بزن
هی تو دمادم بده هی تو پیاپی بزن
ساغر می میبنوش نالهٔ نی مینیوش
چند نشینی خموش هی بخور و هی بزن
دور زمستان رسید عهد شبستان رسید
نوبت مستان رسید می بخور و نی بزن
فصل دی است ای نگار بادهٔ گلگون بیار
یک تنه چون نوبهار بر سپه دی بزن
حضرت دارا بجو مدحت دارا بگو
طعنه هم از بخت او بر جم و بر کیّ بزن
فصل ادب اصل جود صدر هدی روی دین
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.