0

ترکیب‌بندهای قاآنی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۳ - در ستایش هلاکو میرزا شجاع‌السلطنه حسنعلی میرزا گوید
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  9:47 PM

ای زلف دانمت ز چه دایم مشوّشی

زآنرو مشوّشی که معلق در آتشی

آن راکه هست سودا دایم مشوش است

آری تُراست سودا زآنرو مشوّشی

بدخوی و سرکشان را بُرّند سر ز تن

زآنرو سرت بُرند که بدخوی و سرکشی

سر برده‌ای به جام لب ماه من مگر

زان جام باده خورده که زینگونه بیهشی

گر می نخورده‌ای ز لب ما هم از چه رو

بی تاب و بی قرار و سیه مست و سرخوشی

بیمار چشم یار و ترا میل ناردان

جزع نگار مست و تو ساغر همی کشی

هندو به‌ هند طعم‌ شکر می‌چشد تو نیز

طعم شکر از آن لب شیرین همی چشی

زان لعل شکّرین مگس خال برنخاست

با آنکه همچو مروحه دایم به جنبشی

ایمان و دین روان و خرد صبر و اختیار

در یک‌نفس بهٔک حرکت خصم هر ششی

دیوانه‌ایّ و عذر تو این بس که روز و شب

اندر جوار آن رخ خوب پریوشی

همچون محک سیاهی و سایی به چهر یار

مانا در آزمایش آن سیم بی غشی

گاهی نگون به چاه زنخدان چو بیژنی

گه درگشاد تیر بلا همچو آرشی

بستر ز ماه داری و بالین ز آفتاب

مانا غلام خسرو خورشید بالشی

شاه جهان هلاکو، خاقان شرق و غرب

 

 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها