0

غزلیات سعدی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات سعدی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  1:08 AM

امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم

خواب در روضه رضوان نکند اهل نعیم

خاک را زنده کند تربیت باد بهار

سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم

بوی پیراهن گم کرده خود می‌شنوم

گر بگویم همه گویند ضلالیست قدیم

عاشق آن گوش ندارد که نصیحت شنود

درد ما نیک نباشد به مداوای حکیم

توبه گویندم از اندیشه معشوق بکن

هرگز این توبه نباشد که گناهیست عظیم

ای رفیقان سفر دست بدارید از ما

که بخواهیم نشستن به در دوست مقیم

ای برادر غم عشق آتش نمرود انگار

بر من این شعله چنانست که بر ابراهیم

مرده از خاک لحد رقص کنان برخیزد

گر تو بالای عظامش گذری وهی رمیم

طمع وصل تو می‌دارم و اندیشه هجر

دیگر از هر چه جهانم نه امیدست و نه بیم

عجب از کشته نباشد به در خیمه دوست

عجب از زنده که چون جان به درآورد سلیم

سعدیا عشق نیامیزد و شهوت با هم

پیش تسبیح ملایک نرود دیو رجیم

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها