0

غزلیات سعدی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات سعدی
چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395  12:32 AM

 

پیوند روح می‌کند این باد مشک بیز

هنگام نوبت سحرست ای ندیم خیز

شاهد بخوان و شمع بیفروز و می‌بنه

عنبر بسای و عود بسوزان و گل بریز

ور دوست دست می‌دهدت هیچ گو مباش

خوشتر بود عروس نکوروی بی جهاز

امروز باید ار کرمی می‌کند سحاب

فردا که تشنه مرده بود لای گو بخیز

من در وفا و عهد چنان کند نیستم

کز دامن تو دست بدارم به تیغ تیز

گر تیغ می‌زنی سپر اینک وجود من

عیار مدعی کند از دشمن احتراز

فردا که سر ز خاک برآرم اگر تو را

بینم فراغتم بود از روز رستخیز

تا خود کجا رسد به قیامت نماز من

من روی در تو و همه کس روی در حجاز

سعدی به دام عشق تو در پای بند ماند

قیدی نکرده‌ای که میسر شود گریز

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها