0

غزلیات سعدی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات سعدی
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  4:16 PM

فراق را دلی از سنگ سختتر باید

مرا دلیست که با شوق بر نمی‌آید

هنوز با همه بدعهدیت دعاگویم

بیا و گر همه دشنام می‌دهی شاید

اگر چه هر چه جهانت به دل خریدارند

منت به جان بخرم تا کسی نیفزاید

بکش چنان که توانی که بنده را نرسد

خلاف آن چه خداوندگار فرماید

نه زنده را به تو میلست و مهربانی و بس

که مرده را به نسیمت روان بیاساید

مپرس کشته شمشیر عشق را چونی

چنان که هر که ببیند بر او ببخشاید

پدر که چون تو جگرگوشه از خدا می‌خواست

خبر نداشت که دیگر چه فتنه می‌زاید

توانگرا در رحمت به روی درویشان

مبند و گر تو ببندی خدای بگشاید

به خون سعدی اگر تشنه‌ای حلالت باد

تو دیر زی که مرا عمر خود نمی‌پاید

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها