0

غزلیات سعدی

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:غزلیات سعدی
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  4:14 PM

 

چه سروست آن که بالا می‌نماید

عنان از دست دل‌ها می‌رباید

که زاد این صورت منظور محبوب

از این صورت ندانم تا چه زاید

اگر صد نوبتش چون قرص خورشید

ببینم آب در چشم من آید

کس اندر عهد ما مانند وی نیست

ولی ترسم به عهد ما نپاید

فراغت زان طرف چندان که خواهی

وزین جانب محبت می‌فزاید

حدیث عشق جانان گفتنی نیست

و گر گویی کسی همدرد باید

درازای شب از ناخفتگان پرس

که خواب آلوده را کوته نماید

مرا پای گریز از دست او نیست

اگر می‌بنددم ور می‌گشاید

رها کن تا بیفتد ناتوانی

که با سرپنجگان زور آزماید

نشاید خون سعدی بی سبب ریخت

ولیکن چون مراد اوست شاید

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها