0

غزلیات فیض کاشانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۹۴۶
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  7:15 PM

نگاه ار میکنی جان میفزائی

تغافل میکنی دل می‌ربائی

قیامت در قیامت می‌نماید

قیامت را بقامت می‌نمائی

مرا صد غصه از دل میگشاید

ز زلفت گره چون میگشائی

غمم ز آینهٔ دل میزداید

ز دل گر کینهٔ من میزدائی

حیاتی بر حیاتم میفزاید

چو در لطف نهانم میفزائی

تنت هر موی دارد مویهٔ فیض

چو حرف عشق جانان می‌سرائی

سر درج حقایق میگشاید

چو در وصف بتان لب میگشائی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها