0

تضمین‌های فروغی بسطامی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۱۴
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  11:59 AM

ای خامهٔ مشک افشان چون نامه نگار آیی

این مطلع شاهی را عنوان کتابم کن

« ای ساقی خوش منظر مست می نابم کن

روی چو مهت بنمای بیهوش و خرابم کن»

کیفیت بیداری خون کرد دلم ساقی

برخیز و شرابم ده بنشین و به خوابم کن

هر وقت که می خواران پیمانهٔ می نوشند

از چشم خمارینت سرمست شرابم کن

من زهر فراقت را زین پیش نمی‌نوشم

صهبای وصالم ده، فارغ ز عذابم کن

پیش لب نوشینت تا کی به سؤال آیم

گر بوسه نمی‌بخشی یک باره جوابم کن

رخساره نشان دادی بی دین و دلم کردی

بگشای خم گیسو بی طاقت و تابم کن

خواهی که در این عالم یک عمر کنم شاهی

در خیل غلامانت یک روز حسابم کن

ترسم که بر خسرو داد از تو برم آخر

شیرین دهنا رحمی بر چشم پرآبم کن

شه ناصردین کز دل پیر فلکش گوید

کز جمله حجابت یک باره خطابم کن

صد بار فروغی من با دل بر خود گفتم

بنواز دلم باری آن گاه عتابم کن

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها