شمارهٔ ۹
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395 11:58 AM
یک دو بیت از شاه میخوانم نگارا گوش کن
زان که هر یک همسری با در غلطان میکند
« قد سرو آسای تو زین سان که جولان میکند
عاشق دیوانه را سرمست و حیران میکند
نیست از دست غمت جمعی به عالم گوییا
هر کجا جمعی است زلف تو پریشان میکند»
شیرین دهنا بشنو اشعار خوش خسرو
از چشمهٔ نوشینت یک قطره به کامم کن
«من خضر و سکندروار ظلمات نپیمایم
زان آب حیات اینک یک جرعه به جامم کن
چون خوی تو میدانم از لطف تو مایوسم
باری ز سر رحمت یک روز عتابم کن»
دوشینه که آن ماه مشک مو را
در خانه کشیدم به صد بهانه
این بیت ملک در خیالم آمد
خون دلم از دیده شد روانه
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.