0

تضمین‌های فروغی بسطامی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۳
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  11:57 AM

این چار رباعی از شه تاجور است

کارایش دیوان قضا و قدر است

چون بنویسی دهندهٔ کام دل است

چون بسرایی برندهٔ هوش سر است

«امروز سوار اسب رهوار شدم

از بهر شکار سوی کهسار شدم

آن قدر به چنگ باز و تیهو آمد

کز کثرت قتلشان در آزار شدم»

«باران ز هوا هم چو سرشکم آید

وز آمدنش به دشت رشکم آید

زان راه که باریدن باران ز چه روست

آنجا که چو سیل از مژه اشکم آید»

«دیدار تو دیدنم میسر نشود

هیچم به تو ماه روی رهبر نشود

هر چند کز آتش غمت می‌سوزم

لیکن گویم که چون تو دلبر نشود»

«دوری تو کرد زار و رنجور مرا

بی روی تو دیو است کنون حور مرا

گر وصل تو بار دگرم دست دهد

در هر دو جهان بس است منظور مرا»

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها