0

قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید فرخی سیستانی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

شمارهٔ ۲۸ - همو راست
سه شنبه 7 اردیبهشت 1395  7:46 AM

ای دوستی نموده و پیوسته دشمنی

درشرط مانبود که با من تو این کنی

دل پیش من نهادی و بفریفتی مرا

آگه نبوده ام که همی دانه افکنی

پنداشتم همی که دل ازدوستی دهی

بر تو گمان که برد که تودشمن منی

دل دادن تواز پی آن بود تا مرا

اندر فریبی و دلم از جای برکنی

کشتی مرا به دوستی و کس نکشته بود

زین زارتر کسی را هرگز به دشمنی

بستی به مهر بادل من چند بار عهد

از تو نمی سزد که کنون عهد بشکنی

با تو رهیت را چو به دل ایمنی نبود

زین پس به جان چگونه بودبرتو ایمنی

خرمن ز مرغ گرسنه خالی کجا بود

ما مرغکان گرسنه ایم و تو خرمنی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها