پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 4:28 PM
رد پايت روي شنزار دلم جا مانده است
پاي من در ابتداي راه تو وامانده است
ياد بيرنگي و عشق سرد و قلبي پر تپش
از تمام خون و آتش، آه اينها مانده است
رودهاي خشکيده در چشمان دشت انتظار
سرخ، روي دست اشکم داغ تنها مانده است
کاش ميشد از بلنداي جنون فرياد کرد
آي مردم نقش يک آيينهها بهت است، بهت
روي بوم زندگي بيرنگ غوغا مانده است
هر چه ميگويم بيا از خواب بگريزم سبز
باز ميگويي بمان، يک مشت رؤيا مانده است
گر چه پشت لاله خم شد در هجوم زردها
سرخ ميخوانم به يادش گوشهاي تا مانده است
راه اقيانوس چشم باز ميخواهد ببين
اين همه مرداب از کوري در اينجا مانده است