0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:24 PM

 
کنار قطعه ی آخر نشست، تنها بود 
همیشه آخر دنیا، همیشه اینجا بود
گذشت و پای رسیدن نداشت انگاری
و هیچ بال پریدن نداشت انگاری
و ناگهان قفس و قفل و آسمان گم شد
و دست های من و تو که ناگهان بارید
دوباره شوق پریدن، دوباره- هان – دارید ؟!
مرا ببخش که تنها، غریب، می گردم
درست گفته ای دنبال سیب می گردم
به احترام دوزانو به پات می افتم
خجالتم نده بنشین، برات می گفتم
هنوز پای تو این جاست، توی دست من
هنوز منتظر توست چادر یک زن
هنوز قسمت تو آسمان و باران است
هنوز سهم من اما، هنوز زندان است
و مردی روی همین قله دار خواهد شد
و مرد صاحب سیب و انار خواهد شد
و مرد توی همین لحظه اوج می گیرد
و بعد
توی همین لحظه مرده می ماند

و باز قطعه ی آخر، نشست، تنها بود
و مرد آخر دنیا، و مرد این جا بود
 
 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها