0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:15 PM

به لبخندی آئینه ای تشنه ام 
به آغوش بی کینه ای تشنه ام 
و عادت ندارم تکلف کنم 
چرا با دل خود تعارف کنم 
اگر واژه ها این چنین ساده اند 
برای ظهور من آماده اند 
همین واژه ها جان شعر منند 
که همواره مهمان شعر منند 
به لبخند آئینه ای تشنه ام 
به آغوش بی کینه ای تشنه ام 
به دستی که با من مدارا کند 
گره از جبین دلم وا کند 
سلامی صمیمانه آیا کجاست؟ 
سرآغاز الفت، خدایا کجاست؟ 
کجا دشمنی را به هم می زنند 
کجا زندگی را رقم می زنند 
خدایا سرای محبت کجاست 
من آواره ام شهر الفت کجاست 
کجایید، ای لاله ها، لاله ها؟ 
کجایید، ای چارده ساله ها؟ 
که در باغ آئینه راهم دهید 
و در سایه هاتان پناهم دهید 
هر آن کس شما را فراموش کرد 
خدا را، خدا را فراموش کرد 
شقایق، فراموش هرگز مباد 
و این شعله خاموش هرگز مباد 
کسانی که از عشق دم می زنند 
چرا بین ما را بهم می زنند 
خدایا نسیم نوازش کجاست؟ 
کویرم، سرآغاز بارش کجاست؟ 
مبادا که از عشق منعم کنند 
از احساس بارانی ام کم کنند
من و عشق همزاد یکدیگریم 
شب و روز در یاد یکدیگریم.... 
به لبخند آئینه ای تشنه ام 
به آغوش بی کینه ای تشنه ام 
بیا تا به لبخند عادت کنیم 
به این راز پیوند عادت کنیم 
بیا عشق را پاسداری کنیم
بیا در دل آئینه کاری کنیم
بیا سبز باشیم، مثل امید 
بیا صبح باشیم، صبح سپید 
بیا پاک باشیم، مثل نسیم 
بیا ابر باشیم، ابر کریم 
بیا ساده مثل چکاوک شویم 
بیا بازگردیم کودک شویم 
بیا تا خدایی، خدایی شویم
بیا باعث آشنایی شویم
بیا تا به شهر سحر پل شویم 
در آواز باران بیا گل شویم 
چرا دور ماندیم از اصل خویش 
بیا بازگردیم تا وصل خویش

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها