پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 4:13 PM
با خیالی که از خاطره ی باغچه پر است
از بوی باران و سبزه
می شنوم که تو می آیی
سال هاست بی تو
صبوری ام معجزه کرده است
نشان تو را
به باد گفتم
تا شاید صبحدمی
کنار ظهور گل سرخی
تبسم صمیمی تو را
به پشت دروازه ی صبح
به نگاه منتظرم برساند
می دانم خواهی آمد
و با انگشتان سحرآمیز خود
نور و آب و آیینه
را در روزگار تلخ تنهایی
به خانه بی نور من
خواهی آورد
ای طنین آوای جادویی
که در من پیچیده ای
مثل یک رود
در همه ی زمان ها
در من جاری
ای شهید