پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 4:08 PM
شفيع تو ميشد رود
در پيشگاه گريهها
وقت، تا که دل مي زدي به صحرا
و منزل ميکردي در شجرهي شرم
و چهرهي نهان ميداشتي در بازگشت
مويهها
در رودهاي خدا ....
چه دوست ميداشتي آخرين کبوتري را
که ميگذشت از فراز يالهاي اشيا
از فراز يالهاي رود
و به کلام مينشاندي آوازهاي خفته را
سينه را آنگاه
که مينشست شب بر شانههات
و ميخواندي بلند
يا قادر متعال
چون گشت ابرها بر فراز گورها
من مهربان نبودهام
با اين لالههاي بيسر
که ميدوند در خواب آَفتاب دهر
در کوچه کوچهي خرمشهر...