0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:07 PM

امشب از کام قلم خون می چکد 
از لب اشعار، جیحون می چکد
مثنوی می بارد از حلقوم درد
مثنوی سنگر و نخل و نبرد
مثنوی از جنس غربت می زد
مثنوی های شهادت می وزد
مثنوی از نخل های واژگون
خاطرات زخمی دشت جنون
مثنوی هایی که رنگ آتشند
گرچه دردانگیز، اما دلکشند
مثنوی هایی که مال امشبند
حاصل احساس و حال امشبند
مثنوی ها از سر شب می وزند
درد می آیند و بر لب می وزند
واژه ها سرخ و کبود و ارغوان 
مشق امشب، عشق، دریا، آسمان
مشق امشب، می چکد از چشم من
مشق ترکش، مشق آتش، خشم من
مشق امشب نیلگون قد می کشد
زین حوالی، شعر خون قد می کشد
این حوالی مشهد نور است و آب
می وزد از تپه ها، بوی گلاب
این حوالی فصل فصلش سبز بود
یک قبیله بود، نسلش سبز بود
نخل ها، حرف از رقابت می زدند
رودها، طبل محبت می زدند
یک قبیله، پاک بود و ساده بود
هم نفس با مردم افتاده بود
جنگلی بود و درختانی نجیب
می وزید از کوچه هایش بوی سیب
جنگلی بود و درختان، سر به زیر
عشق می رویید بر دل های پیر 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها