0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  4:03 PM

و آتش چنان سوخت بال و پرت را
كه حتي نديديم خاكسترت را
به دنبال دفترچه‌ي خاطراتت
دلم گشت هر گوشه سنگرت را
و پيدا نكردم در آن كنج غربت
به جز آخرين صفحه‌ي دفترت را:
همان دستمالي كه پيچيده بودي
در آن مُهر و تسبيح و انگشترت را
همان دستمالي كه يك روز بستي
به آن زخم بازوي همسنگرت را
همان دستمالي كه پولك نشان شد
و پوشيد اسرار چشم ترت را
سحرگاه رفتن زدي با لطافت
به پيشاني‌ام بوسه‌ي آخرت را
و با غربتي كهنه تنها نهادي
مرا، آخرين پاره پيكرت را
و تا حال مي‌سوزم از ياد روزي
كه تشييع كردم تن بي‌سرت را
كجا مي‌روي؟ اي مسافر! درنگي
ببر با خودت پاره‌ي ديگرت را
 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها