پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 4:02 PM
تقديم به شهيد محمد قاسمزاده
وقتي سخن از طلسم نور آوردند
انگار که در شب، اسم نور آوردند
از چشم ستاره ميچکيد اشک آن شب
بر دوش سپيده، جسم نور آوردند
مهتاب، نگين سرخ انگشتر ماست
انديشه سبز رود در باور ماست
مانند شهاب در شفق شعلهوريم
خورشيد، طلايهدار خاکستر ماست
وقتي ز ديده خواب را ميبردند
از صبح دل آفتاب را ميبردند
بر بال فرشتگان معصوم خدا
پرودهي انقلاب را ميبردند
مبهوت جمالت آب و آيينه و گل
لبريز خيالت آب و آيينه و گل
در لحظهي سرخ پر گشودن ميريخت
آهسته ز بالت آب و آيينه و گل