پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 3:59 PM
باز یاد روزهای جنگ شد
دل برای جبهه رفتن تنگ شد
دل نگو، یک آه آتش گون بگو
دل نگو وامانده مجنون بگو
گوش کن، این شعر، شعر عاشقی ست
شعر بی خون ماندن و دلدادگی است
شعر مردانی است که مجنون مانده اند
نخل هایی را که در خون مانده اند
خاطرات جبهه و پاتک زدن
لحظه های ناب و نارنجک زدن
با ملائک تا ستاره تاختن
فصر ایمان در فلک پرداختن
یاد آن روزی که ایمان داشتیم
عشق را در سفره هامان داشتیم
سنگر ما ساده مثل آب بود
خنجر ما تشنه و بی تاب بود
گر چه در عشق صمیمی سوختیم
عشق را در جبهه ها آموختیم
عاشقی در جبهه ها جا مانده است
مهربانی هم در آن جا مانده است