0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395  3:54 PM

اي دل، شقايق‌زار غيرت باز گل کرد
نيزار در داوودي از آواز گل کرد
ديوار باغ سينه‌ها از عشق پر شد
چشم و دل آيينه‌ها از عشق پر شد
درد آمد و دل‌هاي عاشق را صدا کرد
بند از گلوي نغمه‌ساز ساز وا کرد
جوبارها از نور ره دريا گرفتند
امواج از دامان دريا پا گرفتند
دشت محبت از شميم پونه پُر شد
دامان حرمت از گل بابونه پر شد
وقتي بهار زندگي شعر خدا خواند
چشم خزان در حيرتي بي‌انتها ماند
توفان پاييزي خيال زرد مي‌کرد
فکر شکستِ باغ، آن نامرد مي‌کرد
بي بال و پر، اما دم از پرواز مي‌زد
گل چيدنش گل کرده بود و ساز مي‌زد
اما نمي‌دانست گل‌ها خار دارند
يا باغ‌هاي گل در و ديوار دارند
آمد، وليکن شعله‌ها را تيزتر کرد
چشم غزالان را خيال‌انگيزتر کرد
دلدادگان بار سفر بستند و رفتند
هنگام کوچ آمد، کمر بستند و رفتند
همراه با خضر از بيابان‌ها گذشتند
با کشتي خون از دل دريا گذشتند
آيينه‌ي دل‌هايشان قرآن نما شد
سجاده‌هاشان سرخ از خون خدا شد
دل را مسيل موج‌هاي دجله کردند
آلاله‌ها را چلچراغ حجله کردند
گلزخم‌هاي سينه‌شان مثل ستاره
فانوس مي‌باريد بر صحرا هماره
هر خرمن آتش خليلي در بغل داشت
شنزار حتي سلسبيلي در بغل داشت
خورشيدها را سوخته بر دوش بردند
حتي ملايک را ز شوق از هوش بردند
آن‌گاه از آتش، شقايق دسته کردند
با روشنايي چشم شب را خسته کردند
پاييز وقتي لاله‌ها را ديد در دشت
با دست خالي از بهار آباد برگشت

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها