پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
چهارشنبه 22 اردیبهشت 1395 3:27 PM
مادرم سجاده اش را باز کرد
گفتگو را با خدا آغاز کرد
چادرش رنگ سپید برف بود
در سجودش صدهزاران حرف بود
نام زهرا را شنیدم بارها
کی خدا بابای زهرا کن رها
مادرم نام مرا از او گرفت
همزمان بابا به جبهه خو گرفت
رفت بابا جنگ با دشمن کند
دین و ناموس از عدو ایمن کند
مادرم هم جنگجوی جبهه، بود
فاطمه در این رهش یک اسوه بود
جبهه ی حفظ حجاب و سادگی
پیرو زهرا و آن ارزندگی
عشق زهرا، عشق بابا، عشق جنگ
پختن نان امتحان یک تفنگ
روزها درس وقار و سادگی
از برای دختران در زندگی
شب شود قرآن پناه او شود
عشق مادر بهر زهرا رو شود
هر چه خواهد نام زهرا می برد
یاد من را سوی بابا می برد