پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
یک شنبه 19 اردیبهشت 1395 3:32 PM
ميدانم اي پاهاي من چابک سواريد
ميدانم اين ساعات آخر بيقراريد
تيز و سبکبال و رها همگام طوفان
چون صاعقه تا شهر آتش رهسپاريد
اي استخوانها اي قفس! اي سينهي تنگ!
آه اي نفسهايي که اينجا در حصاريد!
سخت است اين بار گران را بردن اما
هرگز مباد اين خسته را تنها گذاريد
آه اي برادرهاي من! همسنگرانم
اي آشناياني که اينک سوگواريد
از چيست اين وحشت، هراس مبهم کوچ
اي چشمهاي من چرا دلشوره داريد؟!
ديگر نخواهم کرد خسته جانتان را
دانم که عمري در تکاپوي فراريد
اين رقص، اين بازي، جنون، اين مرگ زيبا
با من شما هم لحظهها را ميشماريد