گفتي بيا که سينه به مردي سپر کنيم
با نام دوست، از دل توفان گذر کنيم
در جبههاي به وسعت هفت آسمان عشق
تفسير ديگري به زبان خطر کنيم
با انتخاب سرخ در اين راه عاشقي
مردان آسمان وفا را خبر کنيم
دستي ز آستين شجاعت برآوريم
با چشم معرفت به شهيدان نظر کنيم
همراه با پرندهترين سينهسرخها
تا کوي وصل تکيه بر بال هنر کنيم
از دوردست حادثه تا آسمان عشق
پروازي از مدار زمين بيشتر کنيم
رفتي تو و توان پريدن مرا نبود
بايد در اين مسابقه فکري دگر کنيم
وقت عروج بال اميدم شکسته شد
مانديم تا رعايت اين بال و پر کنيم
شرمندهام که از تو جدا، زندهام هنوز
تقدير ما نبود که با هم سفر کنيم