0

اشعار دفاع مقدس

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
یک شنبه 5 اردیبهشت 1395  12:31 PM

 
به: مدافعان دلیر «خونین شهر» و به همه شهرهای خونین وطنم 
بنویس! بنویس! بنویس! اسطوره ی پایداری
تاریخ، ای فصل روشن! زین روزگاران تاری
بنویس، ایثار جان بود، غوغای پیر و جوان بود
فرزند و زن، خانمان بود از بیش و کم، هرچه داری
بنویس! پرتاب سنگی، حتی ز طفلی به بازی
بنویس! زخم کلنگی، حتی ز پیری به یاری
بنویس : قنداق نوزاد، بر ریسمان تاب می خورد
با روز، با هفته، با ماه بر بام بی انتظاری
بنویس کز تن جدا بود، آن ترد، آن شاخه عاج
با دستبندش طلایی، با ناخنانش نگاری
بنویس کانجا عروسک، چون صاحبش غرق خون بود
این چشم هایش پر از خاک، آن شیشه هایش غباری
بنویس کانجا کبوتر، پرواز را خوش نمی داشت
از بس که در اوج می تاخت، روئینه باز شکاری
بنویس کان گربه در چشم، اندوه و وحشت به هم داشت
بیزار از جفتجویی، بی بهره از پخته خواری
نستوه، نستوه، مردا! این شیردل، این تکاور
بشکوه، بشکوه، مرگا! این از وطن پاسداری
بنویس از آنان که گفتند:«یا مرگ، یا سرافرازی
مردانه تا مرگ رفتند، بنویس! بنویس! آری ... 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها