پاسخ به:اشعار دفاع مقدس
جمعه 3 اردیبهشت 1395 3:53 PM
آن روزها که در دلم ايمان شکوفه کرد
باران رسيد و بوتهي انسان شکوفه کرد
چشم انتظار ماندم و عمري شکست تا
در صخرهسار سخت تنم جان شکوفه کرد
شعر هزار لحظهي آغاز آتشين
در پرتگاه وحشت پايان شکوفه کرد
فصلي سکوت و سنگ و اينک صدا و شعر
اينها گذشت در من و پس «آن» شکوفه کرد...
اما دريغ! اين همه تا انتها نماند
نسلي گذشت و در نگهم نان شکوفه کرد
افسوس سهم رونق گندم شد و گريز
در کام من هر آنچه که باران شکوفه کرد...
آخر، جسارتي که در اين خاک مرده بود
ديشب ز ردّپاي شهيدان شکوفه کرد
ديشب ميان خون شما در اتاق من
ديدم تمام نقشهي ايران شکوفه کرد