آن دوست
نام شاعر: اسماعیل امینی
او مثل دریا در تلاطم بود
چون موج، تکرار تهاجم بود
در کوچه باغ سبز لب هایش
عطر دل انگیز تبسّم بود
در جمله های ساده اش، گویا
هر واژه شعری پُرتراکم بود
او مثل باران تازه از تکرار
چون رود جاری در تداوم بود
آن دست ها وسواس عصیان داشت
در ذهن حوّا بوی گندم بود
در چشم های روشن آن دوست
داغ گل آیینه ها گم بود
همواره سرشار از سرافرازی
همواره خاک پای مردم بود
تدوین و تنظیم توسط گروه فرهنگی هاتف (سایت صبح)