0

غزلهای عرفی شیرازی

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۴۰۶
پنج شنبه 2 اردیبهشت 1395  5:02 PM

رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش

در راه دل سبیل کنم آبروی خویش

بر عافیت چه ناز کنم گر برآورم

خود را به عادت غم و غم را به خوی خویش

شد عمرها که برده ای از خویشتن مرا

بازآورم که سوختم از آرزوی خویش

خود را چنان ز هجر تو گم کرده ام که هست

مشکل تر از سراغ توام جست و جوی خویش

تا مست گفتگوی تو گشتم، ز همدمان

بیگانه وار می شنوم گفتگوی خویش

این جنس گریه، عرفی، ز اعجاز برترست

دریا گره نکرده کسی در گلوی خویش

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها